چشم بلبلی:)

دلنوشته های مامان کوچولو و بابا توپولو

چشم بلبلی:)

دلنوشته های مامان کوچولو و بابا توپولو

چشم بلبلی:)

مینویسیم برای تو...:)

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

  • ۱۶ آبان ۹۷ ، ۲۳:۴۸ :(

اولین پست بابا؛ قصه یک روز پراسترس

سه شنبه, ۸ آبان ۱۳۹۷، ۰۳:۰۵ ق.ظ

سلام پسرم. این اولین باره که برات پست می ذارم. مامانت تا دو سه هفته پیش خیلی پیگیر بود که پست بذارم.


اتفاقات اولیه رو خلاصه میگم تا برسم به اصل مطلب. اوایل اینجوری بود که بی قراری هات در طول شبانه روز، زیاد بود. یعنی بعضی روزا شاید تا 10 ساعت، بی قرار بودی. و اگه تکون نمی دادیمت، گریه می کردی. این وضعیت تا حدود دو هفته پیش وجود داشت ولی کم کم از آخرای چهار ماهگی ت، بهتر شدی و توی این مدت اخیر، ساعت های زیادی رو بیدار و خوش اخلاق بودی. خب ما هم خیلی خوشحال بودیم که جیغ هات خیلی کم شده و در طول روز خیلی باهامون می خندی. و در طول شب هم خوب می خوابی.


منتهی یکشنبه، دوشنبه و الان که ساعت 2:30 صبح سه شنبه ست، در چند وعده چند ساعته، مکرر جیغ می زدی. اصلا هم نمی دونستیم چی شده. همه احتمالات ممکن رو چک می کردیم و مشکلی نبود. ولی همچنان بی قرار، بی خواب و پر از گریه و جیغ بودی. امروز از صبح که از خونه زدم بیرون، حالم بد بود. در تمام مدت منتظر بودم مامانت زنگ بزنه و با گریه بگه بریم بیمارستان. از هر صدای تلفن یا پیامک می ترسیدم که نکنه، الان اون لحظه باشه. در نهایت این اتفاق نیفتاد، ولی هنوز ترسش از ذهنم بیرون نرفته. نمی دونم چند سالته که این متن رو می خونی، اما بدون که این یکی از بدترین ناراحتی های دنیاست. لحظه لحظه استرس داشتم که نکنه الان مامانت زنگ بزنه و این خبر بد رو بگه. هر ثانیه به این فکر می کردم که ممکنه الان عفونت داشته باشی و نیاز به بیمارستان. ولی ما ندونیم.


این غصه هنوز هم با من هست. چون هنوز هم به حالت عادی 3-4 روز پیش برنگشتی. هنوز هم قلبم تندتر می زنه وقتی مامانت منو صدا می کنه، بهم زنگ می زنه یا برام پیام می فرسته. دوست نداشتم که اولین پست من برای تو، ناراحت کننده باشه. اما چه کنم؟ نمی تونستم از روایت امروزم که پر از استرس بود، بگذرم. ان شاالله فردا، از امروز خیلی بهتر باشه.

۹۷/۰۸/۰۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
بابا توپولو :)

نظرات  (۵)

۰۸ آبان ۹۷ ، ۱۸:۰۶ ŇãşíМ ĶĥăŅŭМ
توکل بر خدا

بچه داشتن سختی ها و شیرینی های خودشو داره..

ان شاء الله خدا در سلامت کامل براتون حفظش کنه.
پاسخ:
الله یحب المتوکلین:)
ما فعلا تو فاز سختشیم😰
ان شالله عزیزای شمارو هم هم:)
۱۰ آبان ۹۷ ، ۲۲:۱۶ یک دختر شیعه
ایشالا که حال طاها کوچولوی ما همیشه ی همیشه خوب خوب باشه
: )
پاسخ:
ان شالله دوست جونم:)
راستی رسیدن بخیر کی اومدی؟
۱۱ آبان ۹۷ ، ۱۶:۲۹ یک دختر شیعه
سلامت باشی
: )
چهارشنبه: ))
پاسخ:
زیارتت قبول 😘😘😘
۱۲ آبان ۹۷ ، ۲۲:۴۴ یک دختر شیعه
شکرا حبیتی فاطمه😍
 این شماره ها رو هم برای ارسال نظر برداری کار ما راحت تر میشه🤔😁
پاسخ:
شماره🙄ها کد امنیتی؟ باجه برمیدارم😌
۱۴ آبان ۹۷ ، ۱۳:۰۹ یک دختر شیعه
این طوری بیتر شد🙊😌
پاسخ:
😉

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">